سلام علی ال یاسین--- ۴

 

     مادر بیا . مادر بیا رنگی بر این خانه بزن .

     با دست های خسته ات موی مرا شانه بزن

             بعد از تو بابایم علی . دانم دوچشمانش تر است

             یک گوشوار آورد و گفت این یادگار مادرست

                  با گریه گفتم : ای پدر پس آن یکی دیگر کجاست

                  با گریه گفتا : دخترم شاید میان کوچه هاست

 

آقا جان یابن الحسن . مهدی موعود ......یوسف زهرا تسلیت ..... 

 

      

یاس مثل عطر پاک نیت است     یاس استنشاغ معصومیت است

یاس را آئینه ها رو کرده اند    یاس را پیغمبران بو کرده اند

یاس بوی حوض کوثر میدهد     عطر اخلاق پیمبر میدهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود     دانه های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه     میچکانید اشک حیدر را به چاه

عشق محضون علی یاس است و بس    چشم او یک چشمه الماس است و بس 

 

 آقاجان این روزها چه سخت میگذره .....سخت .

کاش ........ ای کاش ........

آقاجان سخت به انتظار دستهای یاریگر تو هستم . آقاجان عزم جزم کرده ام که پا در راه سخت تری بگذارم . و فکرم میکنم این تنها راهیست که توش ممکنه به آنچه که میخوام برسم ... سخت هست ولی آنچه که بدست میارم ارزشش رو داره ....... میدونم که داره . دلم نمیخواد بیش از این لحظه هام رو بخاطر چیزهایی از دست بدم که ارزشش رو نداشته و نداره ...

میترسم از روزی که بشینم و ببینم به خاطر چیزهای بسیار بی ارزشی دست از راهی کشیدم که سعادت خودم رو توش میدیدم ...

میترسم از روزی که حاصل عمرم رو فقط کوتاه اومدن از راه زندگیم بوده . اونم فقط به خاطر چیزهای پستی که اصلا ارزشش رو نداشته ...

تنهای نکته ای که این روزها لابلای تمام تلخی های زندگیم شاهدش هستم اینه که خیلی ها دارن به درست بودن انتخابهام . درست بودن رفتارم اعتراف میکنن . خیلی وقته برام مهم نیست قضاوت دیگران . ولی...

همیشه به وجود دستهای یاریگرت یا صاحب الزمان ایمان داشتم و این روزها بیشتر احساسش میکنم . لمسش میکنم . میبینمش . هنوز هم  خیلی ها ندیدند آنچه من توی چهره ها دیدم و هنوز نشنیدن آنچه ... و اینها همه از محبت توست یا صاحب الزمان . چون من هرگز توانایی دی کد کردن اطلاعات و مکنونات قلبیم رو نداشتم .

.....  

 

 

 به امید دستهای یاریگر تو یا صاحب الزمان