سلام علی ال یاسین---۴۰

 

صحن گوهرشاد . ظهر پنج شنبه روز میلاد پدر بزرگوار شماست آقاجان یابن الحسنم .

زائران دلسوخته و تشنه لب بعد از نماز با دلهایی دریایی و طوفان زده . آماده اند تا در ساحل هشتمین سلاله ی فاطمه ی زهرا (س) . علی بن موسی الرضا (ع) آرام گیرند .زیارتی میخوانند و تبریک عرض مینمایند محضر آقا .

اینجا پنج شنبه را دیدن و لمس کردن . چشیدن و سیراب شدن لذتی دارد که جز به تجربه به گونه ی دیگری قابل وصف آنچنان که باید نیست . تو اگر مثل من همین الآن توی صحن گوهرشاد رو به حرم نشسته باشی . فقط میتوانی لذت لمس نسیم بهاری را که ظهر زیر برق آفتاب میوزد ( اونم چی........ توی صحن گوهرشاد) و خنکای آن صورت نمناکت را پرواز میدهد .بچشی . ببلعی .

گاهی چشمان کم بینا هم میتوانند کار حرفه ای ترین دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی را در ثبت و ضبط تصاویر با ارزش و ماندگار برایت انجام دهند .

صحنه هایی همچون حوض و حوضچه های صحن . حوض و فواره ها . باقچه درخچه های سبز و باطراوتش . آبخوری و زائرای در حال نوشیدن . قبله نمای سنگی . زائرانی از همه نژاد و همه رنگ . ......شکر خدای قادر متعال را .شکر . شکر . شکر .

حاج آقای روحانی کنار خانواده دست در دست دخترک 3 -4 ساله ش که بلوز و شلوار صورتیش اونو مثل یه عروسک نازنین کرده ایستاده تا روسری صورتی رنگشم مرتب کنه . دخترک دستش رو از دست بابا رها میکنه و میدوه طرف حوض تا با آب حوض مثل اون آقای سیاه پوست وضو بگیره . کنارش دو زائر با قیافه های داش مشتی و لوطی مسلک با سبیلهایی از بنای گوش در رفته . با کفشهای کش کش زنان به سمت فرشهای مفروش وسط صحن میان . اون طرف تر دخترک جوانی با دوربین موبایلش مشغول عکاسی از صحن مسجد . جوانی با یک متر و نیم ریش و قیافه ای آنچنانی . در حال رد شدن با دیدن عکاس باشی یادش میوفته موبایل توی جیبش دوربین داره . اونم دست به جیب میشه .

نگاه های حاج خانم روبرویی که به دست به قلم شدن من کنجکاو شده دیگه نمیگذاره حواسم جمع نوشتن باشه . ترجیحا میرم زیارت راستش مقابل خود آقا ایستادن و زیارت کردن و .......... حال دیگه ای داره که برای ذخیره دنیا و آخرت ضروری به نظرم میرسه . جای شما ها رو هم خالی میکنم . مخصوص . یا علی .

به امید دستهای یاریگر شما یا ابا صالح المهدی (عج)