سلام علی ال یاسین--- ۴۶

 

سلام بر مهدی . گل یاس کبود . آقاجان هرچه خواستم دست بر قلم ببرم . نشد . راستش بغضی بر گلو نشسته که تا این لحظه قادر بر عبور دادن آن نشده ام ....... صبوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تصور نمی کنم درست باشد . شاید تدبر . آنچنانکه شایسته باشد لازم است . عمل با تدبیر .........

عرض تسلیت آقاجان . این روزها دشمنان گشاده دست تر از آنی شده اند که ما میتوانستیم تصور کنیم .

میدانم که یاران شما شایسته ترین هستند . ولی آقاجان عاجزانه درخواستی میکنم . که من رو هم یاری کنید همرنگ یاران شما باشم . بتونم همسو باشم . بتونم ............

آقاجان ...

این ایام همه بار غمها سنگینی میکنه ....

جز تو کس ندارد ای با خبر از راز همه . خبر از گریه ی بی صدای من خدای من

به علی قسم مرا به صاحب الزمان ببر . که بود امام و و مقتدای من خدای من

جگرم خون شده بر غریبی حسین تو .خانه ی دل شده کربلای من خدای من

مدینه فاطمه را روز روشن آزردند . چه شد جنازه ی او را شبانه می بردند ؟!.........

آقاجان التماس دعا .

 

 به امید دستهای یاریگر شما یا ابا صالح المهدی (عج)